سرنوشت سوخته ۳۷
سالها گذشته بود
جونگکوکی که 16 سالش بود و خواهرش جیا که 12 سالش بود
یک شب
شب کامبوس بود
شبی که هوسون خود را نمایان کرد اون تمام اتفاقات را میدانست که یورا و جئون به هم علاقه نداشتن و
فقط به خاطر مسائل گفته شده با هم ازدواج کرده اند پس برای نابودی خانواده
جئون بهترین مهره برای نابود خاندان ................... جئون است زیرا گمان میگرد که جونگکوک بسیار بچه است و نمیتواند رییس یک گروه ما ...فیایی ش.ود
ان شب جیا و پدرش که اورا همچون جانش دوست داشت در حیات ان عمارت قدم میزندن که صدایی به گوش جیا رسید
جیا : بابا اون صدای چی بود ؟
جئون: نترس دختر ماهم حتما باد بوده
ولی ایا باد بود؟ اون تنها ان حرف را زد تا دل دخترکش را ارام کند ولی در ثانیه نکشید که تیری در سر پدر دختر زد شد
سال ها بعد
جیا در سن کمی ان صحنه پر از درد را دیده و تبدیل به یک دختر روانی شد و
تا الان که 20 سالش شده در خانه ایی به دستور جونگکوک دور از عمارت خودش گذاشته بود
و همراه یک پرستار ولی جیا روز به روز دیوانه تر از همیشه میشد و بار ها و بار ها قصد خود.ک...شی داشته
جونگ کوک هم به مافیا بزرگ کره تبدیل شده بود و با پسری هم درد خودش به نام تیهونگ شریک شده بود و باند بسیا قوی به پا کرده بودند
تیهونگ کسی بود که توانست جونگکوک را سرپا نگه دارد تا در
برابر دشمنان کم نیاورد همین کنیه ایی عظیم در برابر دشمنانشان ایجاد میکرد ......همچنین پدر جونگکوک و تهیونگ دوستان صمیمی همچون بردار و هم شریک های هم بودن
روزی هوسون از مادر تیهونگ میخواهد تا پدر تیهونگ را بکشد اما مادر تیهونگ قبول نمیکند زیرا عاش.ق شوهرش بود ...........خلاصه هوسون عصبانی میشود مادر تیهونگ را کتک میزند و مادر تیهونگ تصمیم میگرد فرزندان خود را به پرورشگاه ببرد
بعد از چند روز پدرتیهونگ پسر خود را میبرد اما............
یورا نیز بعد از تمام اتفاقا شکسته تر از هروز میشود او خواهرش کشته شده
حال دخترش هم در جلو چشمانش زجر میکشد تصمیم میگرد خود را خدمتکار عمارت میکند و او اجوما عمارت میشود
از زمان یکه مونا مرد جونگکوک اورا خاله صدا میزد و از زمانی که جئون مرد جونگکوک دیگر
حتی خاله اورا صدا نمیزد که یک حسرت شده بود و فقط اسم اجوما ورد زبان کوک بود با این حال کوک احترام و حرمت بسیاری برای یورا نگه میداشت
اری اجوما داستان همان زن مهربان سرنوشت سوخته..................... یورا است.................. که گذشته تلخ داشته
اما تمام این اتفاقات برای هوسون عالی است زیرا هدف او متلاشی کردن
خاندان جئون بود ولی ایا کوک و ته و زن های اینده این عمارت اجازه این عمل را میدهد ؟ ایا زنی وجود دارد که شایسته بانو این عمارت داشته باشد؟
جونگکوکی که 16 سالش بود و خواهرش جیا که 12 سالش بود
یک شب
شب کامبوس بود
شبی که هوسون خود را نمایان کرد اون تمام اتفاقات را میدانست که یورا و جئون به هم علاقه نداشتن و
فقط به خاطر مسائل گفته شده با هم ازدواج کرده اند پس برای نابودی خانواده
جئون بهترین مهره برای نابود خاندان ................... جئون است زیرا گمان میگرد که جونگکوک بسیار بچه است و نمیتواند رییس یک گروه ما ...فیایی ش.ود
ان شب جیا و پدرش که اورا همچون جانش دوست داشت در حیات ان عمارت قدم میزندن که صدایی به گوش جیا رسید
جیا : بابا اون صدای چی بود ؟
جئون: نترس دختر ماهم حتما باد بوده
ولی ایا باد بود؟ اون تنها ان حرف را زد تا دل دخترکش را ارام کند ولی در ثانیه نکشید که تیری در سر پدر دختر زد شد
سال ها بعد
جیا در سن کمی ان صحنه پر از درد را دیده و تبدیل به یک دختر روانی شد و
تا الان که 20 سالش شده در خانه ایی به دستور جونگکوک دور از عمارت خودش گذاشته بود
و همراه یک پرستار ولی جیا روز به روز دیوانه تر از همیشه میشد و بار ها و بار ها قصد خود.ک...شی داشته
جونگ کوک هم به مافیا بزرگ کره تبدیل شده بود و با پسری هم درد خودش به نام تیهونگ شریک شده بود و باند بسیا قوی به پا کرده بودند
تیهونگ کسی بود که توانست جونگکوک را سرپا نگه دارد تا در
برابر دشمنان کم نیاورد همین کنیه ایی عظیم در برابر دشمنانشان ایجاد میکرد ......همچنین پدر جونگکوک و تهیونگ دوستان صمیمی همچون بردار و هم شریک های هم بودن
روزی هوسون از مادر تیهونگ میخواهد تا پدر تیهونگ را بکشد اما مادر تیهونگ قبول نمیکند زیرا عاش.ق شوهرش بود ...........خلاصه هوسون عصبانی میشود مادر تیهونگ را کتک میزند و مادر تیهونگ تصمیم میگرد فرزندان خود را به پرورشگاه ببرد
بعد از چند روز پدرتیهونگ پسر خود را میبرد اما............
یورا نیز بعد از تمام اتفاقا شکسته تر از هروز میشود او خواهرش کشته شده
حال دخترش هم در جلو چشمانش زجر میکشد تصمیم میگرد خود را خدمتکار عمارت میکند و او اجوما عمارت میشود
از زمان یکه مونا مرد جونگکوک اورا خاله صدا میزد و از زمانی که جئون مرد جونگکوک دیگر
حتی خاله اورا صدا نمیزد که یک حسرت شده بود و فقط اسم اجوما ورد زبان کوک بود با این حال کوک احترام و حرمت بسیاری برای یورا نگه میداشت
اری اجوما داستان همان زن مهربان سرنوشت سوخته..................... یورا است.................. که گذشته تلخ داشته
اما تمام این اتفاقات برای هوسون عالی است زیرا هدف او متلاشی کردن
خاندان جئون بود ولی ایا کوک و ته و زن های اینده این عمارت اجازه این عمل را میدهد ؟ ایا زنی وجود دارد که شایسته بانو این عمارت داشته باشد؟
- ۴.۵k
- ۱۰ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط